دل. . .

این کلمه ی بی نقطه. . .

گاهی تنگ میشود. . .

در حد یک نقطه. . .(!)

هـ ـر روز مــ ﮯ پـوشـانـَمْـــ ـ دِلـتنگــ ــــــــــ ــﮯ اґَ

را بـآ بستـرـے از ڪلمـاتــــ ــ !

امـا بـاز کسـﮯ در دلمْــ

" تــُـو "

را صـٍدا مـﮯ زنـد...!

خدایا .......

سپردمش به تو.....اما یه خواهشی ازت دارم....

یه روزی.....

یه جایی...

بغل یه غریبه...

وقتی سرمسته...

بدجوری یاد من بندازش...

آری ، خداوند زن را از پهلوی چپ مرد آفرید
نه از سر او ، تا فرمانروای او باشد.
نه از پای او ، تا لگد کوب امیال او گردد.
بلکه از پهلوی او ، تا برابر با او باشد
و از زیر بازوی او ، تا مورد حمایت او باشد
و از نزدیکترین نقطه به قلب او ،
تا معشوق و محبوب او باشد

برای خواندن بقیه دلنوشته ها به ادامه مطلب برو

” مـــَـــردها ” در عین پیچــیدگی
در عـــاشقی روش ساده ای دارند !
” تــو را بخواهند برایت می جنگند ”
“تــو را نخواهند با تــو می جــنگند ”

برای خواندن بقیه دلنوشته ها به ادامه مطلب برو

برای خواندن بقیه دلنوشته ها به ادامه مطلب برو

اين روزها

اگر خون هم گريه کني

عمق همدردي ديگران با تو

يک کلمه است

آخي...

گاهی دلم میخواهد. . .

دمپایی هایم را جا به جا بپوشم. . .

تا ببینم. . .

هنوز کسی حواسش به من هست یا نه. . .

از تـ ُ چـهـ پنهــانـ

گــاهۓ برایـم آنقـدر خواستنـۓ مۓ شوۓ

کـ شـروع مۓ کنم

بـ شمــارش تکـ تکـ ثانیـهـ

براۓ یکـ بار دیگـر رسیـدن

بـ بوۓ تنتــ ...